شوهر من در بچگی باباش فوت میکنه مادرش ازدواج می کنه از شوهر دومش بچه هم داره شوهر منو و خواهرشو پدربزرگ و مادربزرگشون بزرگ کردن حتا خواستگاری هم مادرش نیومد و خواهرش اومد بعد با این حال اون روز اومده خونمون منو شوهرو مو توبیخ کرده خبری از من نمی گیرید دوتایی کاسه کوزه رو شکوندن سرمن در صورتی که خودش علاقه نداره به مادرش سر به زنه
بعد منم باهاش قهر کردم اونم میگه من غلطکردم ازدواج کردم منو چه به تشکیل خانواده زن ها موجودات رو مخین
ی صدای بیترادبی در میاوردی میگفتی باشه.
بگو من شما رو نمیشناسم من مادر شوهر ندارم اگه داشتم خواستگاریم میومد
خانواده هایی که مشکلات اینطوری دارن ، مشکلات روحی روانی بچه هاشون تازه بعد ازدواج رو میشه و بیچاره همسراشون 🤦😐 کاش قبل ازدواج اول به درجه سلامت روانی برسن بعد اقدام کنند
کلا گردن گیرش خرابه تو یاد بگیر بگو اره همینه که تو میگی ...باهاش بحث هم نکن ....همسرت درونش پر از کینه و نفرت وعقده از بچگیشه ....الان هم مثلا خواسته دل مادرش نشکنه و خرمت ازبین نره و سیاست همسرداری هم بلد نیست خودت یادش بده ، بگو عزیزم همه چی رو انداختی گردن من باشه موردی نیست من درک میکنم ک خواستی حرمتها نشکنه و حرفی از گذشته نزنی ولی حداقل برای دل من هم ک شده بعدش بیا بوسم کن و بگو ببخش اگه باحرفام دلخورت کردم ....اینجوری هم حرمت مادرتو داشتی هم دل منو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
