ولی میگه نمیخوام
از لحاظ شغل و وضع مالی عالیه موقعیت خوبی داره
ما کلا با خانواده پدری و مادریمون اوکی نیستیم و ازشون متنفریم حسود و بدذاتن اصلا چشم ندارن خوشبختی کسیو ببینن زندگی منم خراب کردن تا فهمیدن شوهرم وضع مالیش خوبه
خواهرمم میگه زندگی منم مثل تو میکنن
بعد شرط گذاشته که واسه عقد فامیل دعوت نکنیم و عروسی هم دوس نداره بگیره ولی متاسفانه پدر و مادرم به روش سنتی و قدیمی میخوان عمل کنن میگن باید همه ی فامیلا باشن زشته
بعد ما شهرستان زندگی میکنیم خواستگار خواهرمم خانواده و فامیلاشون همینجان ولی خودش تهرانه بخاطر شغلش
خواهرم میگه نمیخوام شهرستان عقد کنیم میخوام بریم تهران همونجا هم میخوان زندگی کنن و اون اقا هم مشکل نداره ولی پدر و مادرمم میگن بخوای بری اونجا کسی نمیاد
مشکل اصلی فامیلا هستن
شما باشین چیکار میکنین