من تو خونه مادرشوهر زندگی میکردم
بعد دو سه ماه پیش اومدیم ترکیه واسه کار
بعد دوباره میخاییم برگردیم و من چون هم دختر کوچیک دارم هم هزینه هامون اینجا زیاد میشه ( اجاره خونه و خورد و خوراک و اینا )
ما میمونیم و شوهرم خودش برمیگرده اینجا
چون تو محل کارش هم جای خواب داره
ولی از یه طرف هم ناراحتم که باید بدون شوهرم بگذرونم از به طرفم میتونم خونواده ام رو ببینم
ولی از اینم ناراحتم که باید خونه مادرشوهرم بمونم
دفعه پیش هم شوهرم خودش تنهایی اومد ترکیه واسه کار
بعد من چون تو نبود اون زیاد تو خونه مادرشوهرم راحت نبودم زیاد میرفتم خونه خودمون
ولی یبار سرهمین موضوع باهام دعوا کرد
منم گفتم اینجا تو نبود تو دلم میگیره
اونم میگه دلت میگیره که میگیره
باید بمونی خونه و اینا
و اینم هر موقع من تنهایی با خونواده ام میرفتم بیرون هر موقع برمیگشتم صورتش آویزون بود
انگار چشم نداره ببینه دره بهم خوش میگذره