شما چیکار کردین من همش کابوس میبینم که هنوز وقت دارم برای کنکور و باز حالم بده و نمیتونم بخونم و همش میخوام خودمو مجبور به خوندن کنم باز از شما چه خبر بعد حالا جالبه شب امتحان عربی دادن نتایج عربی رو الان هیچی به هیچی تراز کنکور رو یه جا باهاش دادن الان که یه ماه از کنکور میگذره البته از یه ماهم بیشتر شده دیگه تراز سوابق رو نمیدن وای دارم دیوونه میشم دیگه
لطفا اصلا آقا نه به بنده جواب بده نه تو تاپیکام شرکت کنه خیلی ممنون و با احترام تمام
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم هدف اصلیم اردببهشت بود نرسیدم همشو جمع کنم برای تیر ماه هم اوضاع خیلی خراب بود در گیر مصاحبه هم ...
آخه وای آدم نمیدونه چی بگه دیگه بابا با چه عقلی برداشتن مصاحبه رو گذاشتن واسه قبل کنکور؟ منم پارسال اوضاعم همین بود ولی چون فرهنگیان نمیخواستم نرفتم ولی بازم چه منطقی دارن واسه اینکه مصاحبه رو میذارن قبل کنکور
لطفا اصلا آقا نه به بنده جواب بده نه تو تاپیکام شرکت کنه خیلی ممنون و با احترام تمام
منم پارسال اینطوری بودم نگران نباش اگه واقعا خونده باشی رشته تاپ قبول میشی
زن بودن گاهی همزمان خواستن و نخواستن است. در من زنی هست که رویای صبحدم چشمگشودن به روی لبخند تو را دارد، در من زنی هست که در تمنای گریز از هر بایدی است، بایدِ چشمگشودن حتا. میان این دو زن، تو تکهتکه خواهی شد، طاقت نخواهی آورد، خشمت سرانجام، تنها نصیب من است و من تاب تنها شدن از تو را ندارم. پس بگذار از ابتدا نباشی.
منم پارسال اینطوری بودم نگران نباش اگه واقعا خونده باشی رشته تاپ قبول میشی
شما چی قبول شدین جسارتا؟ مرسی از دلگرمیت خوندن که خوندم ولی خب اون ماه آخر اصلا نتونستم بخونم چون پشت کنکور هم بودم چند سال دیگه واقعا همه جوره کم آورده بودم
لطفا اصلا آقا نه به بنده جواب بده نه تو تاپیکام شرکت کنه خیلی ممنون و با احترام تمام
شما چی قبول شدین جسارتا؟ مرسی از دلگرمیت خوندن که خوندم ولی خب اون ماه آخر اصلا نتونستم بخونم چون پش ...
من حقوق میخونم دانشگاه فردوسی
نگران نباش
زن بودن گاهی همزمان خواستن و نخواستن است. در من زنی هست که رویای صبحدم چشمگشودن به روی لبخند تو را دارد، در من زنی هست که در تمنای گریز از هر بایدی است، بایدِ چشمگشودن حتا. میان این دو زن، تو تکهتکه خواهی شد، طاقت نخواهی آورد، خشمت سرانجام، تنها نصیب من است و من تاب تنها شدن از تو را ندارم. پس بگذار از ابتدا نباشی.