تابهحال بهت گفتن نون خور اضاف

در حقیقت بچه اخر بودن این مزیت ها رو هم داره میفهمی که چقدر ادم های دور برت دورو اند وچقدر تنهایی نه مادر نه پدر نه هیچکس دیگهای واقعا بفکرت نیست  والا ت رو برو چیزی نمونده بود بگن که اونم گفتن  ولی قبلن هی دعا میکردم خدا یاکمکم کن یعنی اصلا فکرشم نمکیردم ولی خدا لطف کرد دست مامانم برام رو کرد فهمیدم من از نظرش نونخور اضافم الانم که داره تو روم میگه چند وقته دیگه منو قشنگ میندازه بیرون اونموقعای که شاگرد اول بودم برات ۲۰ میگرفتم دوستم داشتی ولی الان نه حالا خوبه بازم بهت کمک میکنم پامو رو هم نمیندازم از بدن درد میمیرم شبا از کارگری ولی هیچی پول به من نمیدی اصلا از اولم همین طوری بود بری سرکار نون هست غذا درست میکنه بهت میده یهکسی باشی بهت نون میده غذا درست میکنه نباشی تفم کفدستت نمیندازه وصعیت مالی هم افتضاح پولم فقط برای مواد دعا نویس داره  الان حرف بزنم بدو بدو میره پیش دعا نویس هعی 

میترسم بره پیش دعا نویس منو بدبختم کنه یه پیرمردی چیزی گیر بیاره که مثلا من که ترشیدم از دستم راحت شه 

از این کار خونه ها دیدین خط تولید دارن معمولا کار گر مرد میگیرن خوابگاه و غذا هم دارن کارخونه جایی نمیشناسین زن بگیره 

خدا منو ببخشه حالا خودتونو زیاد ناراحت نکنیند اونقدر ها هم بد نیستن ممنونم بابت راهکارتون به هر حال اگر جایی پیداکردین یه روزی اینجا بنویسین دختری که وضع بدتر از منم هست