بچه ها یکی از اشناهای ما متولد ۶۸ و من ۸۳
چندین باره مادرو خواهرش منو میبینن خیلی حرفشو پیش میکشن من خودم حس کرده بودم ی فکرایی راجب من برا این پسر دارن تا دیروز خواهرش کاملا حرفشو واضح زد
منو زنداداشمو خواهر پسره تنها بودیم خواهرش دوست صمیمی زنداداشمه و منم خیلی باهاشون جورم هر سه تا مون نشسته بودیم ک بحث باز شدو مستقیم برگشت گفت ما خیلی دوست داریم تو رو برا فلانی بگیریم
منم همینجوری خندیدم تو رو اونو زنداداشمو ب شوخی گفتم برا من نسخه نپیچیدو و اینا
ولی مطمعنم قصد خونوادش اونقدری حدی هست ک باز حرفشو بزننو بیان جلو
پسره شدیدااا پولداره و وضعیت توپی داره
از نظر ظاهری کاملا ب هم میایم و من با شناختی ک دارم حس میکنم تایپم باشه
وضعیت فرهنگی و خونوادگیمونم بهمدمیخوره خیلی
پسره از ایناییه ک اهل رابطه نیست و منتظره خونوادش بهش پیشنهاد بدن
فقط مشکل سنشه
با ۱۵ سال اختلاف سنی میشه زندگی کرد؟؟