هیچ بهم نمیگفت عزیزم و بیا ببینم چته و اینکه حالت خوبه؟!
چی دوست داری برات درست کنم؟
میخای بریم بیرون حال وهوات عوض شه؟
همه چی خوبه ؟
چی دوس داری بخونی ومنم تشویقت میکنم ؟(وقتی تمرین میکردم مادرم بهم میگفت دیونه هستی و روانی)
فلانی اذیتت میکنه ،خب محدودش کن (مادرم بهم میگفت مشکل از تو هست درصورتی که من جیک نمیردم ویقیه اذیتم میکردن تا اینکه ی روزی از خودم ذفاع کردم وشدم ادم بد)
فلانی خیلی بهتره از تو و خیلی درسخون تره واره دخترعمت که شوهرش براش فلان خرید اره خونشون قشنگه(حالا مادرم برای من هیچ تشویقم نمیکرد و غریبه ای که اصلا نمیشناخت بالا بالا میبرد و بچع فامیلم زیر بلیت دیگری هست و دازع زندگی میکنه عالیه ،اما شوهر من با کلی تلاش خونه خریذه ب چشمش نمیاد ،تازه مارو با پولدارا مقایسه میکنه که ب چشم نیایم)