2777
2789
یه خانمی همسایه داریم کلا بخاطر اینکه چندسال پیش باخونواده پدرم دعواش شد با منم قهره یعنی منو می بین ...

بعد این خانمه هم قبلا روسپی بوده میکم قبلا چون من از وقتی همسایه اشون شدیم چیز بدی ندیدم ازش اما اسمش تو شهر معروفه و با خیلیا صیغه شده

یارب تنها نظرت باشد پایان رنج هایم...❤️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اونوقت امشب داشتیم می رفتیم خونه پدرم داشتم برا شوهرم میگفتم این خانمه امروز منو دید روشو برگردوند تف کرد رو زمین 

بعد کلام من تموم شد اومدیم جلوتر زنه دست بلند کرد به شوهرم سلام کرد شوهرمم دست بلند کرد

یعنی من کفری شدم فقط هی گفتم تو سلامش کردی واقعا بهش سلام کردی

یارب تنها نظرت باشد پایان رنج هایم...❤️
یکم لبخند زدم تو این تاپیک ب لطفتون . حالم بد بود مرسی

بخند بابا دنیا چرت تر از این حرفاس

 اینقدر گشاد ریخته تو سایت یکیش خودم پشتم میخاره دارم میکشم به تخت صدای خرس داره میده شوهرم بیدار نمیشه لااقل منو نجات بده

خدایا بخاطر همه چیزایی که دادی،ندادی،دادی پس گرفتی،ندادی بعدا میخوای بدی، خلاصه برای همه چی شکر

خلاصه اونم هی گفت بس کن زشته می شنوه 

هیچی نگو من اما عصبی شدم پامو تند کردم اومدم خونه بابام

اونم پشت سرم اومد من جلو خونه بابام اینا چیزی نگفتم سلام و علیک کردیم نشستیم

یارب تنها نظرت باشد پایان رنج هایم...❤️

بعد جلو بابام در میاد میگ دخترت دیوونه اس میگه چرا به فلانی سلام کردی

منم گفتم حالا که خودت بحثو باز کردی اره میگم چرا سلام کردی 

تو بیجا کردی به کسی که زنتو می بینه روشو برمیگردونه سلام میکنی

اونم هی گفت بازم سلام میکنم چه ربطی داره اخه اون میاد خونه بابام اینا همیشه سلام میکنه

گفتم دیگه بدتر

خلاصه یکی اون گفت یکی من

تا اینکه گفت کلا زن من تو فامیل به سلیطه بودن معروفه منم گفتم اون خواهرتن نه من

بعد بلند شد گفت مگ من اسم خواهراتو آوردم یه مشت جلو بابام اینا زد تو بازوم

منم حمله کردم کوبیدم رو سینه اش عوضی رو من دست بلند میکنی که جدامون کردن کلی حرف بارش کردم که حتما سر و سری با این زنه داری که فشار اومد بهت

اونم رفت بعد من گوشیمو نیاورده بودم از خونه دخترمو فرستادم گوشیمو بیاره

یارب تنها نظرت باشد پایان رنج هایم...❤️

که خونه نبود دخترم زنگ زد گفت مامان نیستش

منم زنگ زدم دیدم خونه برادرشه چون دیوار به دیواریم

پشت گوشی به برادرش گفتم به فلانی بگو گوشی و وسایلمو بده بیاره گفت چرا 

گفتم یعنی میخای بگی نگفت بهتون

بگو بهش حالا که بخاطر یه زن خراب منو ناراحت میکنی بمون همون خانوم بیاد پیشت من دیگه پامو نمیذارم تو اون خونه وسایلمو بده بیارن

یارب تنها نظرت باشد پایان رنج هایم...❤️

اما شوهرم وسایلو نداد بیاره فقط دخترم با اصرار گوشیمو آورد گفت میخاد بازی کنه

بعد برادرشوهرم با دخترم اومد

اومد کلی عذرخواهی کرد و گفت اشتباه کرد شوهرت بیا برگرد و کلی اصرار کرد ولی من نرفتم 

یارب تنها نظرت باشد پایان رنج هایم...❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز