بعد جلو بابام در میاد میگ دخترت دیوونه اس میگه چرا به فلانی سلام کردی
منم گفتم حالا که خودت بحثو باز کردی اره میگم چرا سلام کردی
تو بیجا کردی به کسی که زنتو می بینه روشو برمیگردونه سلام میکنی
اونم هی گفت بازم سلام میکنم چه ربطی داره اخه اون میاد خونه بابام اینا همیشه سلام میکنه
گفتم دیگه بدتر
خلاصه یکی اون گفت یکی من
تا اینکه گفت کلا زن من تو فامیل به سلیطه بودن معروفه منم گفتم اون خواهرتن نه من
بعد بلند شد گفت مگ من اسم خواهراتو آوردم یه مشت جلو بابام اینا زد تو بازوم
منم حمله کردم کوبیدم رو سینه اش عوضی رو من دست بلند میکنی که جدامون کردن کلی حرف بارش کردم که حتما سر و سری با این زنه داری که فشار اومد بهت
اونم رفت بعد من گوشیمو نیاورده بودم از خونه دخترمو فرستادم گوشیمو بیاره