پدرمادرا تو رو خدا پسراتونو اینقد اوس بار نیارید ،بخدا پدرمون درمیاد تو زندگی باهاشون ،انقدر لوسو خود خواهه یکی میخواد فقط اینو جمعش کنه وای چقد حرص بخورم
فک کن قبل مهمونی میگ زنگ بزن بگو من فلان غذارو دوس ندارما ،بعد ک من زنگ نمیزنم اگر بریم طرف اون غذارو گذاشته باشه به جون من نق میزنه که چرا نگفتی ،بابا مرد گنده زشته من زنگ بزنم چی بگم بسکه مادرش لوسش کرده بخدا تو مهمونیا جم میشیم همه تیکه بهشون میندازن اینا تازه بهشون بر میخوره یا مثلا یکی زنگ میزنه میایم خونتون انتظار داره من بگم ن نیاید همسر من نتونسته ده ساعت کامل بخوابه
یا مثلا میریم جایی اونجا گرمه یا شلوغه بیایم خونه تا یه مدت من حرف میکشم اه خسته شدم دیگ