شوهر من دوتا برادرن کلا و خواهر ندارن.یه جاری دارم خیلی از من بزرگتره.مادر شوهرم از روز اول کلا خیلی فرق میزاره بینمون با اینکه اون فوق العاده بی تربیت و بی ملاحظه هست ولی من در هرحال بهش احترام‌گذاشتم.کلا کارش غذا پختن برا جاریم و شست و رفت کردن بچه اونه.البته بین پسراشم چون شوهر من یکدنده هست اون یکی پسرشو بیشتر دوس داره.من فوق العاده اذیت میشم با کاراش با اینکه خیلی خوشبخت تر از هم جاریم و هم مادرشوهرمم و شوهرم همه جوره هوامو داره.کمکم کنید بی محلی کنم یا رک بهش بگم
نه بابا به روش نیار..شماهم کمتر برو خونشون..دوری دوستی
عه استارتر تو منی یا من توعم😰
منم مثل خودتم
بی محلی کن.من دقیقا مشکل تورو دارم بهشون گفتنم بگی میگن همچین چیزی نیس رفتارشونم هیچ تغییری نمیکنه
چه اهمیتی داره منم دقیقا شرایط تورو دارم بعضی وقتا واقعا حرصم درمیاد ولی همیشه خودمو بی تفاوت نشون دادم شوهرمم چیز میگه میگم مهم خودمونیم بقیه جه اهمیتی دارن دیروز تولد شوهرم بود با اینکه تو یه ساختمونیم هیچکس یادش نبود یه تبریک بگه تولد منم همینطور ولی هم برای جاریم هم برادرشوهرم که ماه پیش تولدش بود شام و کیک دادن دیروز واقعا دلم واسه شوهرم سوخت منتظر تبریک بود😥
من بهشون نمیگم برام مهم نیست هر که میخواد دوس داشته باشه
بیخیال باش...حال خوبتوواسه این حرفا و رفتارای الکی دیگران خراب نکن...شاد زندگی کن دنیا دو روزه😁😉
بچه ی من و جاریم همسنن خداشاهده صبح میرن بچه ی اونو میارن خونشون شب میان دنبالش میبرن البته اگه بیانم من نمیذارم اینهمه مدت ازم دور باشه ولی میتونن یه تعارف بزنن کار داشتی بیار یه ساعت ما نگهش داریم
خانواده شوهر از اول همینن
منم با جاری و مادر شوهر یجا میشیم
اونا به مادر شوهرم میگن تو اونارو (یعنی مارو)
دوست داری
مام میگم تو اونارو دوست داری
منم موافق دوری و دستیم
چیکارشون داری،مگه کمبود محبت داری که منتظر محبت اونی،شوهر آدم وقتی هوای آدمو داشته باشه آدم هیچ نیازی به کسی نداره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
