2777
2789
عنوان

شما بودین چی می‌گفتید

| مشاهده متن کامل بحث + 392 بازدید | 42 پست
خوب جواب دادی دیگه بهش فکر نکن

حالا این خوبه تا پارسال که جواب نمیدادم هیچ وقت همیشه حرص میخورم دق می‌خوردم گریه میکردم به شوهرم صد بار می‌گفتمش گاهی بهم حق میداد گاهی دعوامون میشد 

آره دیگه خونه زندگی نداریم وقتی اونا برن مسافرت میریم در خونشون البته اولین بار بود کلا اونجا موندگا ...

چه حوصله ای داری زندگیتو ول کردی رفتی .من جات بودم نه میرفتم نه مثل مادر شوهرت دوست دارم کسی بیاد خونم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اشتباهت اینجا بوده ک دوهفته خونتو ول کردی رفتی خونه کس دیگه نگهبانیببخشیدا به شما چه طرف رفته مسافرت

من اصلا اینجوری نیستم که بجنگم سر همچین چیزی با شوهرم قبلا میگفتم سختمه می‌خوام غذا خونه خودمون درست کنم با وسایل اونا آشنایی ندارم اما الان با بچه سخت بودم بخوام برم و بیام، ولی وقتی یهویی اومدن به شوهرم گفتم دیگه اینجوری نمی‌مونم خونه مامانت که بخوان یهویی بیان تو سرم! شعورشون نرسیده خبر بدن من بچه شیر میدم بچه کوچک دارم هوا گرمه با تاب بودم 

آره دیگه خونه زندگی نداریم وقتی اونا برن مسافرت میریم در خونشون البته اولین بار بود کلا اونجا موندگا ...


عبرت بشه دیگه از این کارها نکنی 

سطح خودتو پایین اوردی 

اون ها هم به خودشون حق دخالت میدن دیگه 

در موارد مشابه بمون خونه خودت شوهرت گاهی بره به گلدون هاشون اب بده و به خونه سر بزنه و ….

بدون حضورشون خونشون نرو

 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ
کی مواظب خونه شما بود؟؟؟ میگفتی با نوزاد سختمه برم خونه کسی بچه وسیله زیاد داره باید خ نه خودم باشم ...

بیشتر برا شب نگران خونه شون بود و ما قبلا شب ها اونجا میخوابیدیم، روز بیشتر خونه خودمون، آره اشتباه میکنم آنقدر راه کنار میام با همه چی، اتفاقا اوایل صدا ماشین و موتور همه چی میومد دخترم چشاش می‌رفت رو هم بازش میکرد به شوهرم گفتم صدا موتور و ماشین نمیذاره بخوابه بهش میگفتم ما میریم خونه خودمون تو بمون اینجا ولی در حد حرف موند و نرفتم

تقصیر شوهرت بوده با بچه کوچیک رفتین بپا خونه مادرشوهر بدخکار هم شدی.نباید مبرفتی و دیگه هم نرو شوهرت بره شب بخابه همونجا.این همه مردم میرن مسافرت مگه بپا دارن برا خونشون بعدم اینقدر پرو طلبکار...

از همه چیز خستم💔اکثر کامنتهای منو با لحن مهربون و بدون نیش و خشونت کلا بخون(⌒‐⌒)
وقتی با جواب دادن حالت بهتر میشه جواب بده نگران اینم مباش که بهش برخورده یا نه مگه اون موقعی که داشت ...

آره درست میگید اما من واقعا دلم نمی‌خواد دهن به دهن کسی بشم اصلا کار به کار کسی ندارم، دخالتی نمیکنم تو مسائل زندگی کسی، ولی تازگی ها یه جوابی میدم گاهی یکم بهتره حالم اما بازم یجوری میشم چون میگم اصل اهل جواب دادن نبودم میگم نکنه باید مثل قبل باشم اما حال خودم بدتر میشه 

ببین خیلی اهمیت میدی به فکر و حرف و نظر مردم . حالا یه کلمه گفته طرف شما هم جوابش رو دادی تموم شده ر ...

درست میگید ولی نمی‌دونم چرا اعصابم خورد میشه و همه حرفاشون و کاراشون یادم میمونه البته خوبی هاشون هم یادم میمونه، یه تاپیک زده بودم در مورد اینکه مادر شوهرم گفته لباس بچه ت بد رنگ زشته یدف گفته جغجغه نداره، دیروز جغجغه هاشم اونجا بود مادرش دید گفت میخواستم براش جغجغه بگیرم نمی‌دونم چی نگرفته بود، گفت از اینا که نمی‌دونم چجوری صداش، بعد گفت چقدر بزرگن، گفت اونی که میخواستم بگیرم و اون خوبا بوده! ینی همش داره چیزایی که مادرم خریده پدرم پول داده زحمت کشیدن هر دو روز زیر سوال میبره! با حرفاش! ینی جغجغه های بچه ت خوب نیست! 

ببین خیلی اهمیت میدی به فکر و حرف و نظر مردم . حالا یه کلمه گفته طرف شما هم جوابش رو دادی تموم شده ر ...

یچیزی هم هست پسرا تا وقتی خونه مادرشونن بهشون هیچ اهمیتی داده نمیشه به محض اینکه زن میگیرن عزیز میشن

چه حوصله ای داری زندگیتو ول کردی رفتی .من جات بودم نه میرفتم نه مثل مادر شوهرت دوست دارم کسی بیاد خو ...

منم واقعا دوست ندارم برم خونه کسی اما اینبار مجبور شدم برم بمونم 

درست میگید ولی نمی‌دونم چرا اعصابم خورد میشه و همه حرفاشون و کاراشون یادم میمونه البته خوبی هاشون هم ...

ببین برای همچین آدمایی فقط یه روش هست . اول اینکه با خودت تمرین کنی که حرفاشون اهمیت نداشته باشه برات و این رو هم نشون بدی توی رفتارت یعنی بهم نریزی و عصبی نشی با حرفاشون و دوم اینکه تمرین کنی وقتی حرفی ناراحتت میکنه همونجا محترمانه جواب بدی ، وقتی آدم جواب طرف رو نده این خودخوری میمونه توی دلش و تا مدت ها هی حرص میخوره ولی وقتی جواب بدی ، البته نه با لحن بد که دعوا بشه ها ، دیگه انقدر اذیت نمیشی . 

مثلا برای این خریدهای بچه از این به بعد هر ایرادی که گرفت راحت بگو من که این جنس رو دوسش دارم و راضیم ولی اگه به نظرتون خوب نیست کاری نداره که مادرجون ، فلان روز میام با هم بریم خرید ، از اون خوباااااااش بخر برای نوه ات . واقعا هم برو . یه چند بار تا حرف زد خرج بندازی روی دستش یکم جمع میکنه دست و پاش رو 

وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم
یچیزی هم هست پسرا تا وقتی خونه مادرشونن بهشون هیچ اهمیتی داده نمیشه به محض اینکه زن میگیرن عزیز میشن

ببین وارد این بازی اصلا نشو . تو زن شوهرتی اون مادرش ، هر کدوم جایگاه خودتون و دارین ، اصلا نیفت تو فاز رقابت باهاش یا اینکه بخوای ثابت کنی کدومتون برای شوهرت مهم ترید یا بیشتر دوستون داره . شما فقط حواست به زندگی خودت باشه

وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم
عبرت بشه دیگه از این کارها نکنی سطح خودتو پایین اوردی اون ها هم به خودشون حق دخالت میدن دیگه در موار ...

به شوهرم گفتم من دیگه اینجوری حدقل نمیام خونه مامانت، باغچه و درخت و گلدون زیاد دارن برا اونم هست 

تقصیر شوهرت بوده با بچه کوچیک رفتین بپا خونه مادرشوهر بدخکار هم شدی.نباید مبرفتی و دیگه هم نرو شوهرت ...

دقیقا دفعه بعدی در کار نیست مگه اینکه یکی دو شب برم بخوابم وگرنه بهش میگم غذا خواستی بخوری بیا خونه گلدون و باغچه خواستی آب بدی برو اونجا آب بده، حوصله ندارم لختم بیان تو سرم، بقول شما بدهکارمم کنن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792