اینو بخون
خدا، چون عالم مطلقه، از همون اول میدونست شیطون قراره سرکشی کنه و به آدم سجده نکنه. همچنین میدونست که شیطون میره سراغ آدما و سعی میکنه گمراهشون کنه. حالا سوال اینه که چرا با این که خدا اینو میدونست، بازم آدمو خلق کرد و چیزی رو عوض نکرد؟
جوابش برمیگرده به چندتا نکته:
اختیار و آزادی: خدا به آدما و جنها (مثل شیطون) اختیار داده. یعنی شیطون خودش انتخاب کرد که نافرمانی کنه. خدا مجبورش نکرد، فقط بهش این آزادی رو داد. این اختیار برای آدما هم هست، که بتونن بین راه درست و غلط انتخاب کنن.
امتحان برای رشد**: خدا دنیا رو طوری ساخته که پر از امتحانه. شیطون و وسوسههاش یه جورایی ابزار این امتحانن. این که ما وسوسه بشیم، باعث میشه بتونیم خودمونو محک بزنیم، ایمونمونو قوی کنیم و به خدا نزدیکتر شیم. اگه شیطون نبود، انتخاب بین خوب و بد عملاً معنایی نداشت!
حکمت خدا**: خدا میدونست چی داره میکنه. خلقت آدم و وجود شیطون بخشی از یه نقشه بزرگتره. خدا میخواد ما با اراده خودمون راه درست رو پیدا کنیم و به کمال برسیم. این وسط، حتی گمراهی و اشتباهات ما میتونه باعث بشه چیزای جدید یاد بگیریم و بهتر بشیم.
خیر تو سختی**: یه وقتایی چیزایی که به نظرمون بد میاد (مثل وسوسههای شیطون)، تو نقشه خدا یه خیر بزرگ پشتشونه. مثلاً باعث میشن ما قویتر شیم یا قدر نعمتای خدا رو بیشتر بدونیم. همونطور که قرآن میگه: «شاید چیزی رو دوست نداشته باشین، ولی خیرتون تو همونه» (بقره، ۲۱۶).
خلاصه، خدا با علم کاملش این سیستم رو طراحی کرده که ما توش با اختیار خودمون رشد کنیم، بجنگیم با وسوسهها، و راه درست رو انتخاب کنیم. شیطون هم یه بخشی از این بازیه که به ما کمک میکنه بفهمیم چقدر میتونیم قوی باشیم. خدا میدونست چیکار داره میکنه، چون حکمتش خیلی فراتر از درک ماست!