همسرم یک ماه پیش وام ازدواج گرفت
خونوادش هی پول میگرفتن ازش پول داشت تموم میشد
دیگ جفتمونم خسته شده بودیم
تصمیم گرفتیم با وسایلایی ک گرفتیم
خونه اجاره کنیم
پولو گذاشتیم پول پیش خونه
راستی بهش گفته بودن پول وامو بریزیم ب کارت اونا ک برن وام بگیرن
خلاصه خونرو گرفتیم بهشون گفتیم در جریان بودن
دیشب رفتیم اونجا قیافه گرفتن برام
باباش تلفنی ب من گفته بود دیگه ب ما زنگ نزن
دیشب ک رفتیم میخواستیم برگردیم حتا از جاش بلند نشد