2777
2789

تا حالا چندین بار دعوا بزرگ داشتیم ولی اینبار انقد عصبیم کرد قرص خوردم به قصد خودکشی

و حس میکنم بعد اون روز که یه هفته میگذره با اینکه اشتی کردیم ولی دیگه دوسش ندارم فقط تحملش میکنم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ی تایمی اینجوری فکر می‌کنی بعدش اوکی میشی

دقیقا هممون تجربشو داریم

من شده با خانواده چند ماه قهر باشیم ولی بازم مهرشون کامل از دلم نرفته

زندگی یه جریانه، یه سفر، روی چیزی گیر نکن، بگذر تا زندگی بگذره. یه مسیره که به خدا برسی

ببین بعد از دعوا حق داری که همچین احساسی داشته باشی مخصوصا اگر حس کنی که نادیده گرفته شدی یا درک نشدی


ولی بشین و به چند تا سوال جواب بده:

مثلا آیا واقعا مامانت دوستت نداره یا دوستت داری ولی فقط نمی‌تونه در اون لحظه درکت کنه؟؟

علت دعوا چی بوده؟ آیا نمیتونی زمانی که آرام هستی با دلیل و منطق درمورد دیدگاهت با مامانت صحبت کنی؟؟

علت به وجود اومدن این احساس در شما چی هست؟ چی باعث شده متنفر بشی؟   در مورد این احساسات به آرامی باهاش صحبت کن

این رو در نظر بگیر که شاید در خطر هستی یا مادرت احساس خطر میکنه که باهات دعوا می‌کنه و صرفا نگرانت هست و شاید نگران آسیبی که در اون هستی یا آسیبی که احساس می‌کنه قراره بهت وارد بشه . خودت رو جای اون بذار و ببین اگر بچه ات همین حرف رو بزنه عکس العملت چی هست؟؟


و اینو بدون که مادر یک گوهر نایاب هست که فقط وقتی از دستش بدی، متوجه خواهی شد که چی رو از دست دادی .‌..

تو این دنیا هیچ عشق و علاقه ای مثل علاقه مادر نخواهد شد.... چون یک قطره از مهر و محبت خداست که در وجود مادر هست و نه در وجود هیچ کس دیگه ....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز