ممنونم از راهکار خیلی خوبتون در جهت کمک به من
ولی دور از جون انقدر اقشار مختلف داخل یه گروه عضو هستن که آدم نمیدونه فردی که حرف میزنه چجوری قشریه
دیدم فردی که هزار گناه ناجور میکنه ولی چنان با تعصب در مورد این مسائل نظر میده حرف میزنه که حس ریا میگیرم میگم اونم از خودمه نمیدونم تونستم منظورمو برسونم نمیتونم به خودم دروغ بگم شاید یه مرحلهای از زندگی آرامش میگرفتم ولی الآن تو این مرحله که هستم نمیتونم به خودم دروغ بگم
گاهی وقتا میرفتم امامزادهای نزدیکی محلمون اونجا خلوت که بود تو سکوت محض مینشستم حس آرامش کمی میگرفتم تا اینکه برم با خانمهای مذهبی محجبهای که اونجا بودن به عنوان راهنما ارتباط بگیرم اونا برام عادین
دلم یکیو میخواد که از دنیا کنده و فقط به خدا چسبیده میخوام تو سطح انرژی اونا قرار بگیرم
قبول کنید واقعا به امام معصوم نیاز داریم الآن