2777
2789

ازدواج کردم تو سن کم خونواده شوهرم دادن طلاق گرفتم برگشتم خودم کار میکردم درس میخوندم فوق لیسانسمو گرفتم ی برادر سخت گیر داشتم که ب خیابان رفتنمم گیر میداد همش گوشیم دستش بود هربار ب ی بهونه ابرومو میبرد بادوستت چی گفتی

با فلان پسر چت کردی

با همکلاسیات رفتین کافه 

همیشه پول نداشتم

خاستگار درست درمونیم نداشتم

باهرکیم دوست میشدم فقط بخاطر سوستفاده منو میخواست

باباو مامانم خیلی خوببودن ولی از سمت برادر تحت فشار شدید بودم بخدا خیلیم از نظر دیگران زیبابودم ولی بخاطر طلاقم کسی که باب میام باشه پیشقدم نمیشد تااینکه ی عشق قدیمی اومد سراغم بشدت پیگیر بود بهم اهمیت میداد دوسم داشت بهم میرسید مهربون بود هواموداشت

منم چی ازین بهتر میخواستم مگه بله رو گفتم و زنش شدم

اییی دل غافل چقداذیتم کرد چقد عصبی چقد پرخاشگر اگرم جواب بدم منو میزنه ازونورم برادرم همش گوشیمو هنوز فضولی میکنه هکم کرده از همه جا بقران ب جان بچم هیچیم تو گوشیم نیست ولی ادم بادوستشم نمیتونه حرف بزنه هعییی دلم خیل برای خودم میسوزه خیلی

هرچه دادم به اوحلالش باد

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اره شوهرم گیر نمیده اصلا و ابدا این هکم کرده

هک چی ببر بده گوشی فروشی گوشی درست  کنن

لطفا دعا کنید زودتر بریم پیش شوهرم.خونه به رهن بره و پولم ازاد بشه.دیگه کشش ندارم موهام سفید شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز