با خودم هی میگم غیبت بده و دیگه غیبت نمیکنم اما باز از دستم در میره
با خودم میگم کینه بده اما نمیتونم کینه رو از قلبم دور کنم
به خودم قول میدم دیگه نمازامو اول وقت میخونم اما هی تنبلی میکنم
با دعا و نیایش انس بگیرم اما نمیتونم
نگاهم به زندگی مادّدی و سطحی نباشه نمیتونم
میگم دیگه با بچه هام بداخلاقی نمیکنم اما گاهی از دستم در میره سر چیزای بیخود عصبی میشم
میخوام صبور بشم نمیتونم
میخوام خوب بشم نمیتونم
میخوام مهربون بشم نمیتونم
میخوام انسان تر باشم اما نمیتونم
پس کی قراره اونی بشم که آرزو دارم؟
پس کی؟
از خودم متنفرم