رفیقم واقعا پسر ساده و مظلومیه
رفیقم به رلش درخواست ازدواج داده بود و رلش قبول کرد و گفت باشه قبول میکنم
این رفیقم که خیلی حساسه از بعضی از کار های این دوست دخترش ناراحت میشد و رفیقم و این دختره توی مجازی با هم آشنا شدند و دوست دخترش حالا نمیدونم داشت امتحانش میکرد یا واقعا همچین آدمی بود؟ معلوم نبود اصلا دوست دخترش بهش گفت رفتیم خونه اقوام مادرم اینا دو تا از پسراشون روی من آب ریختن و منم روشون آب ریختم آخه چرا میخوای پسره رو حرص بدی؟تو که میخوای باهاش ازدواج کنی این کارات یعنی چی؟ پسره رو خیلی عصبانی کرده بود و گفت اگه من اونجا بودم بد جور میزدمشون و دختره گفت چرا اونا جای داداشای منن یا دختره بهش میگفت من رفیق بازم و بعد ازدواجمون باید همیشه پیش رفیقام باشم پسره هم که گفت تو خونه زندگی نداری که همیشه میخوای پیش رفیقات باشی دختره هم میگفت اونا آدمای خوبین پسره نگرانه این بود که نکنه بعد از ازدواجشون رفیقای دختره خودشونو توی زندگیشون دخالت بدن واسه همین میگفت بعد از ازدواج رفیق بازی تعطیل چون خوده پسره رفیق نداشت و هر روز میرفت سرکار داشت برنامه میریخت که یک روز با خانواده اش بره خواستگاری دختره. این دوتا از یک شهر نبودن و شهر هاشون کیلومتر ها از هم فاصله داشت و هنوز چیزی از رابطه شون نگذشته بود که دختره به پسره گفت رفیقم میخواد بهت پیام بده
رفیقش که پیام داد گفت رلت و بزار با ما باشه و اگه دوستش داری هر چی میگه بگو چشم پسره خیلی عصبانی شد و گفت به تو ربطی نداره توی مسایل ما خودتو دخالت میدی پسره زود اونو بلاک کرد و دختره بهش پیام داد و گفت من دوست دارم با هر پسری که هست آب بازی کنم و همیشه پیش رفیقام باشم و نمیخوام بیام شهرتون زندگی کنیم و چون پسره قبلش گفته بود بعد از ازدواج باید بیای شهرمون زندگی کنیم و دختره گفت اگه منو میخوای باید قبول کنی و حرفی در این مورد نزنی پسره گفت چیز دیگه ای نمیخوای؟ دختره گفت اونش به خودم مربوطه و زود حرفتو بگو میمونی یا میری؟
پسره گفت معلومه که میرم چون حالم ازت به هم میخوره و لیاقت تو همون پسرا و رفیقای پاپتیته پسره گفت حالم ازت به هم خورد توف تو زاتت و زود بلاکش کرد. و گوشیش و زد به دیوار
پسره واقعا خرد شد چه قدر برنامه ریزی کرده بود واسه زندگیش فکر کنم دختره دنبال بهونه بود که کات کنه پسره هم واقعا حق داشت کدوم دختر هست که وقتی با یک نفر قول و قرار ازدواج گذاشته با پسرای دیگه هم دوسته و اصلا براش مهم نیست و همین و به عشقش میگه و دختره واقعا نامردی کرد چطور دلش اومد همچین کاری بکنه عشقشو به رفیقاش فروخت و خیانت بدی کرد بهش.