یه مدت فلج شدم
ولم کرد ورفت و خواست طلاقم بده
به همه هم میگفت تقصیر از منه
نتونستم ببخشمش....
و دیگه هم هرگز بهش اعتماد نمیکنم
اما دارم باهاش زندگی میکنم
اما داره خودشو جر میده که جبران کنه
اما دل من دیگه شکسته و اعتمادم خدشه دار شده
جایی برای جبران باقی نمونده...