2777
2789

خواب دیدم مامان بابای عشقم رو شام دعوت کردیم بعد عمو و زن عمو مامانم هم شام دعوت کردیم من میخواستم لباس انتخاب کنم که چی بپوشم بیام پذیرایی پیش مهمون ها بین دو تا شومیز آبی و صورتی مردد بودم که در آخر صورتی رو انتخاب کردم ولی همین که خواستم لباس بپوشم عمو مامانم اومد با من احوال پرسی کنه و گفت این لباس خیلی خوشگله اینو نپوش و من چون میخواستم با اون دست بدم لباس رو پرت کردم رو زمین و رفتم باهاش احوال پرسی کنم و بعد با زن عمو مامانم روبوسی کنم روبوسی کردیم بعد زن عمو مامانم برای بوس آخر شقیقه راست منو بوس کرد دیگه هم ول نمی‌کرد هی همینطور بوس میکرد 

اینم بگم این زن عمو و عمو مامانم با ما قهر هستن و مثل دشمن ما میمونن 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792