بابای شیرین ناراضی بود از ازدواج این دوتا بعد خاس مهاجرت کنن یه کشور دیگه که امیر دیوونه شد کارگرا رو تحریک کرد شورش کنن بعد تو خونه خودشون شیرین اتفاقی کشته شد و امید خودکشی کرد سعیدم اتفاقی به دست امیر کشته شد و کلا کشت و کشتار بود
ولی بنظرم یکم باز تموم شد
نفهمیدم امید چی شد
خانوادش چی شدن
اونا که شیرینو کشتن چی میشن