خیلی آقاس یک ساله باهمیم سن جفتتمون بالای سی هست و دغدغه درس و کار و اینا نداریم از اواخر فروردین میگه باید به خانواده ها بگیم رسمی بشه...تو فکر خرید خونه اس...چندوقت قبل گیر داده بود حلقه بخریم...من دوستش دارم حس امنیت پیشش دارم توجه و محبتش عالیه و اولویت رابطمون رعایت میکنه و براش مهمه....ولی من حس میکنم ادم ازدواج نیستم از خراب شدن کیفیت رابطم بشدت میترسم...میترسم مسئولیت و تنش های ازدواج حسمون کم کنه توجه مون کم کنه...مادر شدن که کابوس برام...رابطمون هم برای دوستی شروع شد نمیدونم کی و کجا انقدر جدی شد واقعا نمیخوام از دستش بدم ولی ازدواج رو هم نمیخوام...موندم چیکار کنم..راه درست چیه راه غلط چیه...
پیش مشاوره بریدد
بعد اکس من بعد سه سال منو نخواست هعیییی عدالت
😐😐
درکت نمیکنم
بدون ازدواج هیچ تعهدی نیست
بنظرم سنتون مناسبه
نترسین و از مشاورم کمک بگیرین
شغل و درامدش چیه
این یه تیکه رو درست فکر میکنی ازدواج هم مسئولیت بزرگ و پرچالشیه هم بچه اوردن کابوسه
اینا رو به خودش بگو
ترسم داره خدایی
زندگیم چند تیکه شده من قبل ازدواج،من بعد ازدواج،من بعد از بچه دار شدن
به هر حال یک عمر تنهایی که نمیشه، سنت هم پایین نیس که بگی هنوز وقت دارم، آدم برا ادامه زندگی باید شریک شرعی و قانونی داشته باشه، باور کن همدم از جنس حلال خیلی مهم هس تو مسیر زندگی، الکی اون شعارها رو هم قبول ندارم که ازدواج هدف نیست و بایدی توش نیس، تنهایی تا پایان عمر فقط مختص خداس، وگرنه فردا پس فردا خاهر برادر، دوست، آشنا، فامیل، همه پی زندگی خودشون هستن و شاید سالی چند بار بیشتر نتونن برات وقت بذارن، اونوقت خودتی و خودت که تنهایی برات خوش نمیگذره هیچی، خونه سوت و کور، نه کسی منتظرت هس، نه منتظر کسی هستی، مادرشدن هم که خود بهشت هس، اگه طرفت خوب هس، اوکی رو بده و سروسامان بگیر، اونوقت میبینی خونه زندگی خود آدم عین بهشت هس، پادشاه و اختیار دار خودت و خونه زندگیت هستی، البته اگه شریکت خوب باشه، هدف دار میشی، کلی ذوق و شوق تو وجودت به جریان میفته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
