ده سالشه،،،،
هرچی میشه،، هرکاری میکنم،،، هر اتفاقی میفته نیره پیش خواهرم میگه
سر این قضیه ده بار باهاش حرف زدم
یه بار حتی سیلی بهش زدم
یه بار نشستم جلوش گریه کردم
هربار بهش گوشزد میکنم نگی،،،
دوباره میره میگه،،،، اصلا نمیدونم چیکار کنم
یهنی جرعت ندارم اب بخورم از دستش،،،،
غرور برام نزاشته بگید چیکارش کنم احه این بچه گنده رو!!!..
بهش بگو با چت جی بی تی صحبت کنه ب اون بگه
دختر من میره مادرشوهرم ازش میپرسه اینم تعریف میکنه . بهش هم گفتم میدونه نباید بگهتو رودربایستی اونا گیر میکنه دروغ و بی احترامی هم بهش یاد ندادم
با خواهری که از بچه میپرسه و یا تذکر نمیده چی؟
نمیتونی به خواهرت بگی بهش تذکر بده؟
و من امروز حسابی با دخترم سر این موضوع دعوا کردیم ،هم اونو حسابی از عصانیت فشار دادم هم خودمو کوبیدم و گریه کردم،راهی نمونده دیگه من نرقته باشم.
مشکل خواهر یا مادرشوهر نیست ،کلی هست
حالا دختر شما باز سنش کمه پس داداش من چی هجده سالشه ذره ای عقل نداره خسته شدیم از دستش دیگه هر چی سنش میره بالا بجای اینکه عاقل بشه بدتر میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
