شوهرم خیلی بد کتکم میزد
خفم میکرد میگفت میخوام بکشمت
چندین بار رفتم پزشکی قانونی
واسه اینکه بترسه
ولی یه مدت رعایت میکرد
بعد مدتی بدتر از قبل کتک میزد
سر بهانه های مختلف
به خانوادش میگفتم اصلا برخورد نمیکردن
میگفتن حتما یه کاری کردی کتک خوردی
به همه گفته چون بهش پول ندادم
و دوستش ندارم کتکم میزد
انقد التماس کرد باهاش ازدواج کنم
انقد حرفای عاشقانه میزد میگفت بی تو میمیرم
اگه حتی یه روز نباشی میمیرم
همش حرف از خوشبختی و عشق میزد
قول خوشبختی بهم داده بود قول داده بود
اشک منو در نیاره ولی بلایی نیست سرم نیاورده باشه
با کلی آرزو خونه چیدم عقد کردم باهاش
حالا اینجوری کرد باهام