2777
2789
عنوان

به نظرتون برگردم یانه

1269 بازدید | 54 پست

اگه شوهرم خونه ی جدا اجاره کنه، تعهد بده توی دادگاه که دیگه دست روم بلند نمیکنه به نظرتون برگردم؟ اگه خودش بگه جهازتم ببر خودم میخرم واسه خونه چی

چون میدونم ۹۹ درصد مشکلاتمون علتش ننه باباشه، توی دادگاه اگه قبول کنه من برم سرکار و بچه رو بذاره مهد به نظرتون این شرایط اوکیه؟

چیکار کنم همه چی به روال قبلش برگرده. ما ۶ ماهه از هم جداییم. ایشون قصد داره طبق رای دادگاه این کارارو انجام بده. ولی هنوز انجام نداده.از دادگاه مهلت ۱۰ روزه گرفته

واقعا گفته زیر بار این شرطا میره؟ اگه خودش گفته که خوبه تا تنور داغه بچسبون و نذار بره پیش خانوادش مشورت کنه. زنگش بزن باهم دوتایی صحبت کنید

ان شالله خدا به زندگیتون آرامش بده

خدایا هرچی خیر و صلاحمونه برامون رقم بزن.
واقعا گفته زیر بار این شرطا میره؟ اگه خودش گفته که خوبه تا تنور داغه بچسبون و نذار بره پیش خانوادش م ...

اره گف همه رو قبول میکنه ، ان شاالله که نظرشو عوض نمیکنن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اره گف همه رو قبول میکنه ، ان شاالله که نظرشو عوض نمیکنن

خودتم یکم هنر به خرج بده قرار بذار همو ببینید متقاعدش کن البته با آرامش نه دعوا

خدایا هرچی خیر و صلاحمونه برامون رقم بزن.
خودتم یکم هنر به خرج بده قرار بذار همو ببینید متقاعدش کن البته با آرامش نه دعوا

مثلا چیا بهش بگم ,ما ۶ ماه بود هردو درگیر دادگاه و بی احترامی و اینا بودیم

احساس میکنم اعتماد شوهرم ازبین رفته. فقط بخاطر دادگاه مجبور شده این کارارو بکنه و هی میگه این اخرین فرصته به زندگیمون میدیم. ارزش نداره دوباره اینطوری بیفتیم ته چاه. میگه البته الانم از چاه درنیومدیم و داریم تلاش میکنیم




مثلا چیا بهش بگم ,ما ۶ ماه بود هردو درگیر دادگاه و بی احترامی و اینا بودیماحساس میکنم اعتماد شوهرم ا ...

جاری منم مشابه شما بود شرایطش،، ۵ماه جدا بودن و کارشون به اجرای مهریه کشید دوتا بچه هم با خودش برده بود تازه تمام سندها و دوتا ماشین هم با خودش برده بود (دست بالاترو داشت) ،،، بعد از کلی کشمکش خودش با پای خودش برگشت، حتی شوهرشم نرفته بود دنبالش!

 بعدم با اینکه ۳ تا خونه از خودشون داشتن رفتن یه محله جدید خونه اجاره کردن. نمیدونم چی شد که نظرش عوض شد ولی رمز برگشتش فقط چرب زبونی بود. خیلی عزیزم قربونت برم به شوهرش میگه کلی چاخان کرده بود که چقدر تو زحمت کشی و من قدرتو نمیدونستم و ...

تازه وقتی هنوز قهر بودن یه روز صبح  یهویی پا شده بود رفته بود خونه شوهرش یکم ناز و نوازشش کرده بود یه تخم مرغ هم براش نیمرو کرده بود گفته بود دلم تنگ شده بود برا باهم صبحانه خوردن فقط اومدم ببینمت و کاری باهات ندارم، دوباره چندبار دیگه وقت و بی وقت بدون بچه هاش میرفت پیش شوهره تا تونست دلشو بدست بیاره،فکر کنم با این چرب زبونی حق طلاقم گرفت از شوهرش

خدایا هرچی خیر و صلاحمونه برامون رقم بزن.
جاری منم مشابه شما بود شرایطش،، ۵ماه جدا بودن و کارشون به اجرای مهریه کشید دوتا بچه هم با خودش برده ...

تازه جاری منم مثه شما کادر درمان بود حقوقش کفاف اجاره و خرج زندگیو نمیداد، سر مهریه ش حقوق پدرشوهرمم مسدود کرده بود جوریکه همه دشمنش شده بودن برادرشوهراش از جمله شوهر خودم میگفتن دیگه نمیذاریم برگرده و وکیل گرفته بودن،،، ولی با چرب زبونی قاپ شوهرشو دوباره دست گرفت و برگشت

خدایا هرچی خیر و صلاحمونه برامون رقم بزن.
ماشالله بهش

باورت نمیشه چیکارا کرد که برگشت، یه روز تنهایی رفته بود خونه پدرشوهرم عذرخواهی کرده بود اونم بهش بی محلی کرده بودن از رو نرفته بود سرشو گذاشته بوده رو سینه پدرشوهرم خودشو لوس کرده بود

خدایا هرچی خیر و صلاحمونه برامون رقم بزن.
اسی میدونم دلت به برگشته. بشین ۴ تا دعا و سوره بخون بلکه اثر کنه روی شوهرت

چیا بخونم.چون نمیخام طلاق بگیرم. الانم که شوهرم مجبور شده به این کارا، میگم خب بقیشم خودم مخشو بزنم بلکه اوکی شد

باورت نمیشه چیکارا کرد که برگشت، یه روز تنهایی رفته بود خونه پدرشوهرم عذرخواهی کرده بود اونم بهش بی ...

من همین الانم میری...ن.م تو دهن پدروشهر و مادرشوهر. ولی گتم از این به بعد جلوی شوهرم دشمنیمو نشون نمیدم. پشت سر بهشون خنجر میزنم. عین خودشون

خودتم یکم هنر به خرج بده قرار بذار همو ببینید متقاعدش کن البته با آرامش نه دعوا

تو به عنوان نفر سومی که این قضیه رو میشنوی، با خودت چی میگی؟ میگی ینی شوهره کوتاه اومد یا دختره مجبور به برگشت شد ، یا دختره پیروز شد که شوهره رو از مادرش جدا کرد یا چی.

هر نظری داری بگو

اسی میدونم دلت به برگشته. بشین ۴ تا دعا و سوره بخون بلکه اثر کنه روی شوهرت

تو به عنوان نفر سومی که این قضیه رو میشنوی، با خودت چی میگی؟ میگی ینی شوهره کوتاه اومد یا دختره مجبور به برگشت شد ، یا دختره پیروز شد که شوهره رو از مادرش جدا کرد یا چی.


هر نظری داری بگو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز