آنقدر دلم گرفته که حد نداره

شوهر منم همینه حقوقش پایینه اما اصلا فکر پیشرفت نیست موقعیت کار دو شیفت رو داره اما نمیره، منم رو حساب بی مسئولیتی کم کم ازش سرد شدم اصلا براش چیزی مهم نیست مرد باید خودشو به آب و آتیش بزنه اما همسرم من...

من خرید با خودمه همه چی با خودمه حقوقش دست خودمه اما کمه ایشون حتی رانندگی نمی کنه فک کن میگه من نمیخواهم گواهینامه بگیرم میگم آخه از کار اومدی بری اسنپ اصلا طوری رفتار می کنه نمیتونم حرف بزنم بخدا دیروز خانواده جلوی چشم خودم حیاط خونمون رو برا خودشون گرفتن این تکون نخورد دق کردم دیدم جاریم داره تمیز می کنه وسیله میاره تو حیاط ، حیاط نصف نصفه اما اونا سهم ما رو هم وسیله گذاشتن همسرم چیزی نگفت بچه من از بالا نگاه می کنه رو‌حیاط اما جرات نمی کنم بذارم بره بازی ، مرد باید از حق زن و بچش دفاع کنه خودش رو به هر کاری بزنه به خدا انقدر ازش دور شدم بخاطر این کارش 

من که شانس ندارم انقدر بی مسئولیتی نوبره بخدا، فک کن با این حقوق کم حاضر نیست یه کار دیگه انجام بده در صورتی که می‌دونه من مشکل اساسیم باهاش همینه و این باعث شده سرد شم باهاش