دلم افتاده دَر دردی که دَرمانش نمیآید
شبی تاریکتر از مَرگ، که پایانش نمیآید
نه خوابی در کنارم هست، نه مهری در نگاهم هست
خدایا بغضِ این دل را، چه دَرمانش نمیآید؟
من رفتم و پس از آن شب، دلم یخ زد درون خود
بَهاری مانده بیبرگ و، زمستانش نمیآید💔
مَن و تنهایی و یک شَمع، که با گریه نمیسوزد!!!
غَم اما با مَن است ای عشق، که پایانش نمیآید...🖤