دغدغه شما به عنوان یک مادر الان چیه

باید ببینید علتش چیه از اضطرابه؟عصبانیه از چیزی چون نمیتونه بیان کنه این کارو میکنه یا چیزی تو خونه تغییر کرده 

کسی این کار رو انجام داده دیده داره تکرار میکنه 

یا داره با این کار دنیا اطرافش رو کنکاش میکنه 

هروقت خواست گاز بگیره آروم مانع بشید بگید مامان دردش میگیره  یا بگید منکه انقدر دوست دارم گاز گرفتن کار بدیه من اذیت میشن دردم میگیره یا هرجور دیگه که خودتون خواستید بگید فقط طوری بگید بفهمه اون کار بده نه خودش 

مثلا نگید بچه بدی هستی اینکارو کردی بگید این کار بده

مامان نیستم

از بچه های مدرسه اشون اگه کسی رو میشناسی که خانواده خوبی داره به خودتون از نظر فرهنگی نزدیکه با مدرسه حرف بزن با اونا تو یک کلاس بیوفته  اگرم نشد  حتما با مادر هرکی دوست شد یا معلم گذاشت پیشش بشینه یه اشنایی پیدا کن ببین چطور خانواده ای هستن اگر حس کردی رعایت نمیکنن به معلم بگو جاش رو عوض کنه قبل از اینکه صمیمی بشن و حرفی بهش بزنه

در حد سنش بهش یه سری چیزا رو یاد بده مثلا با بچه های دیگه نره دستشویی اندام خصوصیش رو نشون نده و‌‌‌‌....

چند سالشه؟

چون پسره حتما ببرش محیطی که مردانه هست مثلا کلاس فوتبال بفرست که با پسرا باشه اگه پدربزرگش یا کسی هست یه تایمی رو با اونا بگذرونه فقط کنار خودت نگه ندارش چون باید یک الگو مردانه داشته باشه بهش نگو مثلا تو مرده خونه ای از این حرفا بهش نزد چون بچه دچار استرس میشه 

بعضی از بچه ها اصلا انگیزه و هدفی ندارن برای همین درس نمیخونن بعضی از بچه ها هم چون مادرا خیلی از اول پشتشون رو گرفتن مسئولیت درس خوندن رو خودشون به عهده نگرفتن   مامان هی دنبالشونه درس بخون فلان تکلیف رو معلم داده انجام بده یه سری کارا روهم که خودشون انجام میدن که بچه یه وقت دست خالی نره مدرسه معلم دعواش کنه نمره کم کنه 

خوب بچه خودش کاراش رو انجام نمیده خیالش جمعه مامانی هست که ساپورتش کنه

پسرا هم معمولا تایم کم برای درس خوندن میزارن ولی همون تایم واقعا یاد میگیرن 

ولی مسئولیت درس خوندنش رو کم کم هرچقدر پایه اش بالاتر رفت باید بدی به خودش تا اینکه کل مسئولیت درس برعهده خودش بیوفته مثلا کلاس اول و دوم  و تا حدی سوم بیشتر مسئولیت درس خوندن بچه با خانواده هست ولی بعد اون رو دیگه باید یه بخشی از مسئولیت رو خودش گردن بگیره 

مدرسه که رفت همون اول باید به معلم و کادر مدرسه بگی 

ما وقتی بچه طلاق یا بچه ای که پدر مادرش فوت شدن تو کلاسمون باشه یه سری موارد رو رعایت میکنیم بچه اسیب نبینه 

مثلا روز پدر و مادر رو دیگه اون کلاس جشن اونطوری نمیگیره 

یا مثلا برای درس بابا اگه کاردستی هست که هرسال انجام میدیم سبکش رو عوض میکنیم یا کار دیگه ای جایگزین میکنیم 

این استرس گاهی بیشتر لطمه میزنه به بچه 

یک بچه تو مدرسه داشتیم پدرش فوت شده بود مادر و خانواده پدری خیلی وابسته به این بچه بودن نمیدونی چه کارا تو مدرسه نمیکردن انقدر حساس بودن خدا میدونه مادرش همیشه پشت در کلاس بود  با یه استرس وحشتناک من اولین بار دیدمش حالش طوری بود که ترسیدم گفتم چی شده 

همینکه پدربزرگش اینا هستن کنارت خیلی خوبه هروقت حس کردی نیازه ببرش پیش روانشناس کودک باهاش حرف بزنه

🌹🌹🌹🌹

یه مامان عالی هستی نگران هیچی نباش 🌻