خواب میدیم رفتم کربلا رفتم داخل ضریح هیشکی نبود جز من من اصلا آدم مذهبی نیستم راستشو بخاید از این لحاظ که نماز اینا نمیخونم بی حجاب اینا هم نیستم بعد رفتم ضریح و کلی بوس کردم بغل کردم خیلی خوشحال بودم در اومدم بیرون دیدم مامانبزرگم که جند ماهی هست فوت شده اونجاش اشک جشام ریخت بدو بدو رفتم بغلش کردم اینم بگم تو حرم که بودم زلزله اومد تعبیرش چی میتونه باشه اول رفته بودم مشهد از اونجا رفتم کربلا