2777
2789

یا ازتون دزدیده باشن؟ 

من ازم پول دزدیدن ولی خب برام اون لحظه ناراحت کننده بود ولی الان برای دمپاییم که گم کردم ناراحتم🥲

یه گوشواره طلا گم کردم هنوزم میسوزم😑

 خدا جونم هرلحظه حضور پر از عشقتو توی زندگیم حس میکنم بااینکه بنده خوبی نیستم🥲هزاران بار شکرت🥹🤍"آقایون درخواست ندین لطفا خانوماهم اگه درخواست دادین لطفا قبلش توی تاپیک علتشو بگین"🌸...اگر بهم پریدی و بد حرف زدی و جوابتو ندادم بدون درحدی نیستی خودمو بخاطرت ناراحت کنم..😄یه صلوات به نیت موفقیت تحصیلی و شغلیم هدیه به پدر عزیزمون امام حسین میفرستی؟"شاید کمی دیر بشه ولی نمیذارم حسرت شه"🫠اگه‌هم تونستی یه فاتحه یا صلوات برای عزیزِ از دست رفته‌م بفرست دوست مهربونم🙂🖤در قفس مانده‌ام بی نفس مانده ام ای امان از جدایی، همچو لالایی خواب شیرین تورا خواهم ای دوست کجایی، همچو ماهی که در برکهٔ قلب من عکسِ رویت نباشد،رفته ای تا دگر شوق دیدار من آرزویت نباشد...🥀

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دوتا هدیه راهنمایی بودم خواهرم برام خرید یکیشو دزدیدن حتی دزد هم پیدا کردم ولی زیربار نرفت یکیشم گم شد ده بیست سال میگذره هنوز تو فکر اون دوتام😞

🧘لطفا منو ریپلای نکنین اگر مخالف نظرم هستید ، نظرتونو برای خودتون نگهدارید ، نظر مخالفتون اینقد 🤏 ارزش نداره برام ولی بعضی وقتا که بیکارم جواب میدم ، اگر جواب ندادم بدونین مثل شما بیکار نیستم سرم تو اینو اون باشه😎   اونایی که موافق نظراتم هستید و استارتر تاپیکی که توش نظر گذاشتم ریپلای کنین ولاغیر بوس بهتون🤗                                                  

خیلی سال پیش یه گردنبد قلبی قاب عکس بزرگ داشتم با یه زنجیر ضخیم، همیشه دلم پیششه

حال من، حال اون آدم زخمیه      که خودش دیده زخمش چقد کاریه، اما جایی نمیره      خوش نشسته بمیره...

تو ۸سالگی 

دمپایی خوشگل که تازه مد شده بود،عروسی دختر عمم که رفته بودیم خونشون،دزدیدن 

اولین بار پوشیده بودم،الانم جلو چشمامه 

مامانم حتی نرفت دوباره برام بخره🙁

همیشه توی آسمون، از یه ارتفاعی به بعد،ابری وجود ندارد، پس اگه آسمون دلت ابری شد،با ابرا نجنگ! فقط کمی اوج بگیر.

یه صندل خوشگل داشتم مامانم برام خریده بود تازه عروس بودم جلو در واحد درش اوردم یادم رف ببرم تو شبش دیدم نیست شوهرمم مدیر ساختمون بود فکرکردم اون باهام شوخی کرده ورداشته قایم کرده کلی قسمش دادم گفت بخدا من ورنداشتم پوستشو کندم ک چون تو مدیری میری میخری از اون موقع هرچی صندل میخرم باز چشمم دنباله اونه🤣

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز