به طور خلاصه توضیح میدم
من یک کاربری دیگه دارم که منو میشناسن
ولی چون اونجا دوستای زیادی دارم اینجا توضیح میدم
مادر من یک خواهر زاده داشت که به سن ازدواج رسیده بود و قرار بود ازدواج کنه
و یک دختری رو براش در نظر گرفته بودن
بعد ی چند وقت خواهرزاده مامانم فوت میکنه
اما ارتباط خانوادگی ما با اون دختری که قرار بود پسرخالم باهاش ازدواج کنه هست
توی همون موقع مادرم با پدرم آشنا میشه
و همینطور که رفت و آمد خانوادگی با اون دختره هست پدرمم کم کم اون رو میشناسه
اوایل ازدواج بود که مادرم به روابط بین این ها شک کرده بود و برای اولین بار توی گوشی پدرم یک عکسی از این خانوم با پوشش نامناسب دیده بود
به پدرم گفت و پدرم قبول نکرد و به گوشیش خیلی حساس شد
حتی من هم وقتی ۱۰سالم بود دیده بود پدرم با این خانوم که برهنه هم هست داره تماس تصویری میگیره
به مامانم گفتم و پدرم همچنان قبول نکرد
کم کم میگذره و این موضوع رو خانواده ها میفهمن
اون خانوم طلاق گرفته و مادرشوهرش توی محله ایی زندگی میکرد که اوناهم اونجا بود
و توی محله ایی که اونا بودن داییم خونه داشت و خاله هام که اونجا سر میزدن اونا بودن بار ها مادرشوهرش به مادرم گفته بود
کم کم این موضوع بین در و همسایه اون محل میپیچه
خیلی وقت ها پدرم نیست خونه و من امروز فهمیدم پدرم گاهی وقتا با اونا بیرون میرفت
حتی بیشتر شب ها به بهانه اضافه کاری خونه نیست