متولد 90هستش به دوس پسرش گفته زن عموم نمیزاره باهات حرف بزنم اونم هر جا نشسته گفته فلانی نمیزاره با دوست دخترم حرف بزنم
بعد من با مادرشوهرم تو ی خونه زندگی میکنم یکی از اتاقاش امشب شوهرم مادرش نیست جاریم شوهر خواهرشوهرمو دعوت کرده اومد از اینجا ماکارونی و وسایلشو برد از منم اصن نپرسیدن هست نیست
منم هیچ نگفتم دیگه
ولی دق کردم