بچه ها بازی تخم مرغ بازی رو یادتونه⁉️ صفحه 4

charmer2001

عضویت: 1403/10/29

تعداد پست: 6487

دقیقااااااا من اصلا بچم اعصابش نمیکشه این بازیا قدیمیو کنه

آره والا بچه های الانم فقط گوشی به دست

ما وقتی بچه بودیم هه شب میومدیم خونه همش بازی با دوستان

دانایی

1404/05/11

|

02:54

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/15

تعداد پست: 3805

من انقدررر یه قل دو قل بازی میکردیم شورش و دراورده بودمافتابه لگن عروس دوماد بشکن نشکنیادش بخیر جدی

گوشواره طلا چقدر بازی میکردیم

آتاری دستی. مشکی و زرد بودن یادش بخیر کاش میشد بازم بچه شد

اقایونی که هَوَل تشریف دارید درخواست ندید متاهل هستم حتی اگر تاپیک بزنم که با همسرم مشکل دارم باز شما فک نکن خبریه

1404/05/11

|

02:54

میدافه

عضویت: 1403/06/05

تعداد پست: 152

من انقدررر یه قل دو قل بازی میکردیم شورش و دراورده بودمافتابه لگن عروس دوماد بشکن نشکنیادش بخیر جدی

منم. از بدشانسی همیشه سنگه رو زیادکه بالا مینداختم میومد میخورد به استخون دماغم،الان قوز داره

1404/05/11

|

02:55

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/15

تعداد پست: 3805

آره والا بچه های الانم فقط گوشی به دست ما وقتی بچه بودیم هه شب میومدیم خونه همش بازی با دوستان

اره دقیقااااااا

بعد یچی عجیب تر ما بچه بودیم میرفتیم مغازه از پس همچی برمیومدیم بچه ها الان اکثرا بی عرضن

حتی نمیشه بهشون اعتماد کرد تا دم در برن

من یادمه ۶ سالم بود دوچرخه داشتم میرفتم مغازه و میومدم ۶ سالم بود اسکیت بازی میکردم تازه بخدا ۲ بار هم میخواستن بدزدنم زود متوجه شدم فرار کردم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 بچه ها الان ماستن

اقایونی که هَوَل تشریف دارید درخواست ندید متاهل هستم حتی اگر تاپیک بزنم که با همسرم مشکل دارم باز شما فک نکن خبریه

1404/05/11

|

02:56

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/15

تعداد پست: 3805

چقد ما بازی داشتیم وقتی برا پسرم تعریف میکنم میگه خوشبحالتون چقد خوش بودین وآزاد شماها.همیشه میگه از ...

دقیقاااااا

دختر من له له میزنه بره خونه مامانم تو حیاطشون یکم بازی کنه

اقایونی که هَوَل تشریف دارید درخواست ندید متاهل هستم حتی اگر تاپیک بزنم که با همسرم مشکل دارم باز شما فک نکن خبریه

1404/05/11

|

02:57

آنشرلی_با_موهای_جوگن

عضویت: 1401/09/02

تعداد پست: 15869

خدایی بازم شبیهش نیستعاشقت شدم که رفتی عکس پیدا کردی 🤣🤣🤣💜

😅

چون واسه خودمم سوال بود و جوابشو پیدا کردم.گفتم بگم ذهنت راحت بشه😅

1404/05/11

|

02:57

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/15

تعداد پست: 3805

منم. از بدشانسی همیشه سنگه رو زیادکه بالا مینداختم میومد میخورد به استخون دماغم،الان قوز داره

حاجی پاره اجر که به دماغت نمیخورد که به سنگ کوچولو بود 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 تو دیگه زیادی بازی کردی

اقایونی که هَوَل تشریف دارید درخواست ندید متاهل هستم حتی اگر تاپیک بزنم که با همسرم مشکل دارم باز شما فک نکن خبریه

1404/05/11

|

02:58

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/15

تعداد پست: 3805

😅چون واسه خودمم سوال بود و جوابشو پیدا کردم.گفتم بگم ذهنت راحت بشه😅

💜🤣

اقایونی که هَوَل تشریف دارید درخواست ندید متاهل هستم حتی اگر تاپیک بزنم که با همسرم مشکل دارم باز شما فک نکن خبریه

1404/05/11

|

02:58

charmer2001

عضویت: 1403/10/29

تعداد پست: 6487

اره دقیقااااااابعد یچی عجیب تر ما بچه بودیم میرفتیم مغازه از پس همچی برمیومدیم بچه ها الان اکثرا بی ...

آره والا بی عرضه هستن 😂

بچه های الان تا یه پولی ندی بهشون نمیرن برات مغازه وسایل بخرن

هی دوران قدیم

دانایی

1404/05/11

|

02:58

میدافه

عضویت: 1403/06/05

تعداد پست: 152

حاجی پاره اجر که به دماغت نمیخورد که به سنگ کوچولو بود 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 تو دیگه زیادی بازی کردی

هموووون😄 ولی محکم میخورد قوزش زیاد نیس ولی بخاطر همونه😄😉

1404/05/11

|

02:59

harmonyy

عضویت: 1403/07/07

تعداد پست: 4798

گوشواره طلا چقدر بازی میکردیمآتاری دستی. مشکی و زرد بودن یادش بخیر کاش میشد بازم بچه شد

گوشواره طلا چی بود؟

وای آتاری یادش بخیررر

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

1404/05/11

|

03:02

harmonyy

عضویت: 1403/07/07

تعداد پست: 4798

منم. از بدشانسی همیشه سنگه رو زیادکه بالا مینداختم میومد میخورد به استخون دماغم،الان قوز داره

وای😂😂😂😂😂

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

1404/05/11

|

03:03