از صبحه چندبار زنگ زدم به مامانم
صبح که با لحن بد هرچی دلش خواست بهم گفت
عصرم زنگ زدم گفت نیا خونمون من کار دارم
غروبم جوابمو نداد از قصد که یه وقت نرم خونشون
بعد فهمیدم همش بعد از ظهر بیرون بوده بهم دروغ گفته من نرم یه وقت خونشون
من اصلا ناهار و شام اونجا نمیرم
دو سه ماهی یبار با شوهرم یه ساعت میریم میشینیم
دلم خیلی شکسته همش دارم گریه میکنم
مگه ادم بچه شو اینجوری میکنه