اونوقت من همیشه کنارشون بودم ..خیلی دلم گرفته
از یه طرف شوهرم همه کارارو میکنه حتی مادرم دو روز اومد رفت وقتی اومد همش نشسته بود امروز دکتر گفت خیلی ورم داری نباید فعالیت کنی 8 روز عمل کردم
بازم دم شوهرت گرم خونه من بو بگیره این مرد ی دستی نمیرسونه
تو برو خونه پدرت بزن به پررویی
عمل اجباری و برای سلامتی نبوده که
این نوع عمل یعنی فکر همه چیو کردی و دلت خواسته عمل کنی
خواهرت هم زندگی خودش رو داره و خدا می‌دونه الان دغدغه های اون چیه که به فکر کنار شما بودن جزوش نیست
توقع رو بیارید پایین تا هم آرامش داشته باشید و هم به بقیه آرامش بدید
حالااگه بهشون بگی میگن خودت نگفتی کمک میخاهی باید میگفتی ماعلم و غیب نداریم منم مثل شمام بعد اگه اعتراضی کنم چراکمک نکردید میگن خودت نگفتی و مافکر کردیم احتیاجی نداری
زنگ بزن بگو میتونی چند روز بیایید کمک
وظیفه شوهرته دیگه عزیرم ایشونم که داره انجام میدل دیگه از بقیه توقع نداشته باش.حالا نهایت بعدش شمام ایشون مشکل داشتن نرو.زندادتش من عمل کرد.مامان و خواهرش نیومدن.داداشم همه کارا رو کرد.وظیفش بود
حساس نباش میگذره مهم نباشه برات
من عمل بینی که کردم مادرم عمل کرده بود نمی‌تونست بیاد خواهرم هم شهر دیگه بود دانشجو بود وقتی بهش گفتم بیا همراهم شو بعدم برگرد از بیمارستان خودم هزینه رو هم میدم گفت نمیتونم همیشه اینو یادم هست رفتم پول دادم یه همراه گرفتم اونم اصلا فقط یه پولی گرفت کاری برام نکرد اصلا ... وقتی هم اومدم خونه فقط شوهرم کنارم بود یک روز بعدم رفت سرکار خونه من تنها بودم یه بچه ۳ ساله گاهی از شدت گرسنگی حالم بهم میخورد پدرم و داداشم پنج دقیقه اومدن نشستن و رفتن همین.... خانواده شوهرم هم میدونستن اصلا برام کاری نکردن خودم بودم تنها
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
