سلام دوستان گلممم یه مشورتی ازتون میخوام،عزیزانم من پارسال یه هفته بعد عروسیم یه کم طلا داشتم فروختم،از این مقدار تقریبا بیست تومنش دستمون موند،از اینور داماد خاله شوهرم ب شوهرم گف یه وامی هست منتهی باید اول هرکدوم بیست تومن بدیم به یارو تا اون یارو کل وامو بدع بهمون،یعنی اون وامو بخریم،ماهم برداشتیم بیست تومنو دادیم ب اقا ک برامون تا یه ماه وام جور کنه،البته از ماجرای فروش طلا و اینا اون داماده خبر ندارع ها اینارو اینجا ب شما میگم،بعدش الان نه ماه از اون روز میگذرع هر روز دست ب سرمون میکنه،شوهرمم گفته بهش ک من پولو ب تو دادم و طرف حسابمم تویی هشت ماه از رو اون وامه میگذره ما دیگه وامو نمیخوایم،این اواخر هم جواب تلفنمونو نمیده،شوهرمم با خالش تماس گرفته ک خاله من بخاطر شما حرفشو زمین ننداختم و نمیخوامم احتراما برداشته بشه،خالشم گفته من باهاش حرف میزنم،الان یه ماهه از روش گذشته هنوز خبری نیست،بنظرتون باید چیکار کرد؟ چ برخوردی باید داشته باشیم،اون خانوماایی ک بلدن از. حلقوم همچین ادمایی حقشونو بگیرن لطفا نظر بدن