عشق اولمو نمیتونم‌فراموش کنم😔

نه هیچی ازش ندارم فقط ی مدال دارم ک اونم جلو چشمم نیس نمیندازم شمارشم ک دست خودش و نامزدشو گذاشته بود ناراحت میشدم پاک کردم اما کلا بهش ناخوداگاه فک میکنم و این عذابم میده

کم رنگم‌نمیشه متاسفانه😔

من از عمد به اون فک نمیکنم ک ب فکرم میاد جاخایی ک رفتیم میبینم قلبم تن تن میزنه کم میمونه از جاش در میاد با خودم میگم الان اینجا میبینمش یا ب خوابم میاد امروز تا صبح خوابشو دیدم از خواب ک بیدار شدم حالم بد بود ن میتونستم گریه کنم ن چیزی ی حال دیگ ای داشتم تا صبح دس ت دس باهم میگشتیم ت خواب نمیخواست با دختره ازدواج کنه اما مجبوری ازدواج کرد ت خواب ها اینا و میدیدم ....خیلی ناراحت بود ب من نگا میکرد 

ما و اون پسره باهم دوست بودیم دوسال بعد از هم جدا شدیم منو احمق رفتم با همسایمون دوست شدم بعد اینم زودی اومد خواستگاریم و خانوادم بهش بله گفتن منم اونو دوس داشتم ب همسرم علاقه ی زیادی نداشتم نتونستم دهنمو وا کنم ب گریه ازدواج کردم بعدش اون فهمید ازدواج کردم اومد دنبالم اماچاقعا دوسم داشت بهم ثابت شد ...ت نامزدی گف طلاق بگیر بیا ازدواج کنیم اما خانوادم نزاشتن 😔منتظر موند دوسال ک طلاق بگیرم اکا نگرفتم خانوادم نزاشتن من ک عروسی کردم اونم رف ازدواج کرد با دختری ک تاریخ تولدش با من یکی هس حتی اسمش 😔💔 گف اینو من میگیرم ک همیشه ت یادم بمونی 💔و این شد تا اخر عمر ت حسرت هم موندیم 

من ازش خبر ندارم 😔اما میدونم دوسم داره شاید الان با همسرش خوش هس یا هر از گاهی ب یاد من می افته اما میدونم دوسم داره اون دوس داشتنشو ب من ثابت کرد :(

من وقتی ازدواج کردم فک میکردم فراموشم کرده دوسم نداره .....بعد ازدواج فهمیدم واقعا بهم فک میکنه ..