کلا مادرشوهرم از اول چشم دیدن منو نداشت
و هیچ احترامی برای من و خانواده ام قائل نبود
ولی مادرم به همسرم چه قبل ازدواج چه بعدش رفتارهاش محترمانه است
حتی اینو چندین بار شوهرم گفت بهم
همه جور خودم از همشون سرم
شغل عالی و خانواده ام خوبن
همسرم عاشق شد د البته با استراتژی اومد جلو
خداروشکر خوبیم
من از گذشته و رفتاراش عقده توی دلم شد
پسرا و عروسیشو و دخترشو و دامادش میگفت به من نمیگفت
منم کم کم سرد شدم
خیلی پشتشون به شوهرم فحشهای وحشتناک توی عصبی شدنم میدم
جوری که فحش های بد و بدتری هفته قبل گفتم. شوهرم ترس داره یا به هردلیلی نمیخواد منو از دست بده
دیشب مجدد به مادرش توهین کردم و سکوت کرد و قبل خواب گفت اشتباه میکنی و من اونجوری میگی نیستم و مادرم کاری نداره
خیلی به مادرش حساس شدم
ببینمش هم خیلی بد رفتار میکنم
دلم برای شوهرم میسوزه که انقدر به خانواده اش بد گفتم
و اینم سکوت میکنه
نسبت به مادرش چطور رفتار کنم