خسته و له و داغون. بی حوصله ام
انگار دنیا به اخر رسیده....
مگه اون نبود ادعا میکرد عاشقمه ، مگه نمیگف یا بهم میرسیم یا هم تورو هم خودمو میکشم..
پس چی شد. چرا ۷ ماهه نه باهام حرف زده نه با بچش
چن روز پیش رفتم در خونم ، منو راه نداد. داداشش و باباش منو هل دادن گفتن برو
حتی نوه شون که پیشم بود به اون یه لحظه هم اهمیت ندادن
دلم شکسته حس میکنم افسرده شدم. خرا کی جواب کاراشونو میده
چیکار کردم که باید همچین تاوانی بدم💔