دو سال باهاش بودم بعد سر دختر داییش ولم کرد بعد برگشت من بخشیدمش و شماره دختر داییش داد گفت ازش بپرس اون منو میخواد؟ منم از دختر داییش پرسیدم بعد دختر داییش گفت پسر عمم هول هست و بهتره باهاش کات کنی من کات کردم بعد هر دوشون با هم رل زدن. حالا پسره بعد هشت ماه پیام داد من بهش گفتم عقد کردم اونم باور کرد رفت سیگار کشید و خیلی ناراحت شد بعد گفت برای شوهرت هم همون جوری هستی که برای من بودی؟ گفت لذت اولش فرق داشت؟ گفت باهاش حال میکنی؟ منم ازش پرسیدم تو کی ازدواج میکنی گفت دیگه تو فکر ازدواج و را اینا نیستم هر چی راجب دختر داییش ازش پرسیدم گفت نمیخام راجب اون حرف بزنم . بعدش بهش گفتم بهت دروغ گفتم شوهر نکردم خاستم ایسگات کنم . دیدم گفت خداروشکر ایشالله عروسیت خدافظ گرفت بلاکم کرد.
چرا از اون سوال ها پرسید؟؟؟؟؟؟
معنی این رفتاراش چیه؟؟؟