من عقدم ...دیشب شوهرم سر کار بود منم دلم گرفته بود با داداشم که مجرده با موتور رفتیم بیرون بعد زنگ زد به داداشم نمیدونم چی بگه داداشم گفت بیرونم با آجیم ....چند دیقه بعد زنگ زد به من گفت مگه من نگفتم بدون اجازه ی من نرو چند بار بهت گفتم بهم اطلاع بده منم جلو داداشم هیچی نگفتم بعدش پیام دادم من برای بیرون رفتنای در حد تاب خوردن اونم با داداشم از تو اجازه نمیخوام گفت دیگه مهم نیس به درک و چند بار بهت گفتم باید اجازه بگیری و فلان ...منم گفتم تو هم میری بیرون در مغازه زنگ بزن اجازه بگیر ازم .....چیکار کنم ...حق با کیه؟؟گفتم شاااااید اطلاع بدم ولی اجازه نمیگیرم
حق داری
از همین الان سفت بگیر وگرنه باید برا آب خوردن هم اجازه بگیری
خون ب جیگرت می کنه این خط این نشون
شاااید اطلاع بدم نه
اطلاع میدم
اما اجازه نه
اجازه نیاز نیست.
اما اطلاع دادن با پدرت هم از نظر من نیاز هست
بحث با چه کسی بیرون رفتن نیست
بحث اطلاع دادن به بیرون رفتنه
من که اصلا تو فاز اجازه و اطلاع نیستم. کلا خوشم نمیاد.
آدمیه که زجرت میده فکر کن خیلی
حق با توع
وقتی عقدی چه اجازه ای
بقول خودت اطلاع بده ولی اجازه نه
خوب گفتی ،همینطوری ادامه بده
بعد ازدواج لابد برای دستشویی رفتن هم می گه اجازه بگیر
اطلاع دادن به همسر وقتی مجازه که تنها جایی بری، جای دوری بری و....
اصلا بهش رو نده که داره چرت میگه
برای بیرون رفتن با داداش اجازه باید گرفت؟؟
اطلاع‌بده ولی اجازه نگیر
من اصلاع میدم
روز اول نباید زیر بار میرفتی اگ رفتی دیگ اون عادت کرده حالا بگو چیزی نمیشه البته در حد اطلاع دادن ن اجازه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
