عرضم به خدمتتون که من بعد سی سال عمر تازه دانشجوام نه سابقه کاری دارم نه فلان بهمان
حالا چرا چون زد تو بیس سالگی دوقلو دار شدم و وقتم و برای اون گذاشتم
بعدم یک سری مشکلات رنج آور برام پیش اومد که وارد اونا نمیشم این کاربری برای حال خوبمه
زد و من دیروز گفتم بعد اینهمه عذاب بهتر بیام وارد جامعه بشم
از تو آگهی های دیوار یه آگهی انتخاب کردم آموزشگاه زبان بود برای بچه منشی پذیرش میخواست
منم به نظرم مناسب اومد کار سختی نبود گفتم آقا بریم ببینم چی میشه
مشخصات و فرستادم هیچی نگفت
فک کردم الکیه بی خیال شدم
یهو امروز ساعت پنج که خواب بودم گوشیم زنگ خورد گف خانم فلانی گفتم بله
گفت بیا برای مصاحبه ساعت ۶
منم همونطور که تو عالم خواب بودم آماده شدم و یه تیپ خانمانه ای زدم
و شوهرم و گفتم برو ماشین و بیار که دارم میرم سرکار 😂😂
شوهرم گفت کارت چی بود گفتم بریم حالا 😂
شهرمون کوچیکه تقریبا همه همو میشناسن
البته به جز من
چون زیاد اهل رفت و آمد نیستم و آدم درونگراییم و سرم بیشتر گرم مجازی بوده تا واقعیت نمیدونم سر کار رفتنم چی بود امروز 😂😂
خلاصه رفتم و محوطش بچه ها بودن و از کلاسهام صدای استادای خانم میومد
من دیگه گفتم میرم و یه نگاه به شرایطم میکنن و میفرستن
فرم و پر کردم خیلی ریلکس
حالا چی نوشتم خدا مرگوم نده نمیدونم چم بود
سابقه که نداشتم
کار با نرم افزار هم نوشتم فقط نرم افزار های موبایل
بازی مورد علاقه هم نوشتم چالش های اینستاگرامی با بچه ها
ورزش و زدم ورزش های انفرادی
حالا اینا هیچ شخص مورد علاقه رو کی بزنم
زدم دونالد ترامپ
(جمعبت متعصبین نریزین سرم حالا
من هم به عنوان یه ایرانی عاشق کشورم هستم و جونم و هم براش میدم
اما چون از شخصیت مست و ملنگ و گردن نگیر ترامپ خوشم اومده بود زدم ),
خدا مرگوم نده
😂😂😂😂😂😂
فورم و دادم خندان و شادان به منشی اونم لبخند ریزی زد و بعد گفت بشینید تا استاد صدا کنن منم گفتم استاد خانمه دیگه راحتم
تهش استخدام نمیشم
آقا چشمتون روز بد نبینه آقاهه تقریبا همسن خودم فاز مصاحبه فرهنگیان گرفته منم اندازه 💨 آماده نبودم همینطور مث خود ترامپ مست و ملنگ زده بودم جاده خاکی
خلاصه رفتم اول نام و نشان دانشگاه و تعداد فرزند و جنسیتشون و شغل شوهرم و پرسید
بعد گفت سابقه شغلی اینا
بعد یهو زد فاز فرهنگیان
گفت هدفت از شاغل شدن چیه
منم هل شدم گفتم من یه مدت به خاطر بزرگ کردن بچه هام از جامعه دور بودم
احساس میکنم الان وقتشه برم تو جامعه
بعد گفت چرا ما باید شما رو استخدام کنیم
گفتم هر جور راحتی
بعد یهو فهمیدم ری،،،دم
گفتم من خودم و خوب میشناسم آدمی ام وقتی کاری رو قبول میکنم خیلی روش انرژی میزارم و قطعا موفق میشم
بعد گفت شما که همین الان هم دوتا شغل داری فک میکنی بتونی
گفتم من تواناییشو در خودم دیدم که اومدم و گرنه دلم میخواست خیلی وقت پیش برم سر کار
ولی ترجیح دادم بچه هامو بزرگ کنم
بعد مرده رفت تو فاز روانشناسی
یه خودکار و یه تقویم و یه کلید و یه لیوان گذاشت گفت کدوم
من گفتم خودکار گفت یم دقیقه در مورد خودکار حرف بزن 😂
بعد گفتم احساس میکنم قلم شروع هر چیزبه
حتی همین الان برای مصاحبه اومدم اول قلم دستم دادن برای پر مردن فرم
میتونه با نوشتن قراردادها و...دست گرفتن قلم سرنوشت خیلی از ملت ها تغیبر کنه
حتی در قرآن هم به نام قلم خداوند قسم خورده
من حتی تخیلات و حالات درونیم و احساساتم رو بوسیله قلم میتونم وارد دنیای واقعی کنم
اینارو گفتم اما هولهولکی
اینارو گفتت بود در حد یه دیقه بگو
که شد چوس ثانیه
بعد کفت در مورد آموزشگاه زبان بگو یه دیقه
که من گفتم چون واسه بچه هاست بهتره با نقاشی و داستان وکارتونی شوخی آموزش انجام بشه تا بچه ها اجبار چی تو آموزش حس نکنن و براشون سخت نشه
اینک شد چوس ثانیه
بعد گفت کار کامپبوتر هم که بلد نیستی گفتم نه ولی میتونم یاد بگیرم
گفت برای من از همه مهمتر فن بیان مهمه که شما جای کار داری
گفت در مورد اموزشگاه نظری چیزی نداری
گفتم وقتی اومدم داخل دیدم محیط آموزشی برای بچه هاست و کارمنداتون خانم هستن خوشم اومد چون بچه ها با خانم ها بیشتر ارتباط میگیرن و احساس امنیت میکنن
منم اگ قرار بشه بچمو جایی بزارم همچین جایی در نظرمه