اتاق داداشم خیلی کثیف بود افتضاح یعنی
ماهم شبش مهمون داشتیم مهمونمونم بچه هاش شیطونن به اتاقا سر میزنن هر دفعه
منم شروع کردم اتاق داداشمو عمیق تمیز کردم زیر تخت کشو هاش کمدشو و ... مثل خونه تکونی
تو یکی از کشو هاش یه بطری و تیزی بود بردمشون دادم به مامانم مامانمم بطری و خالی کرد بعدش نه من نه مامانم حرفشم نزدیم نگین چرا دادی به مامانت چون دردسرایی که داداشم درست کرده هنوز تموم نشده همش تصادف میکنه دعوا میکنه بابام مجبوره دیه و خسارت بده
امروز صبح خواب بودم داداشم مثل وحشیا اومد تو اتاقم موهامو گرفت زانوشو گذاشت رو سینم هی سیلی میزد بهم و فحش میداد و عربده میکشید منم گیج خواب کلا یادم نبود چیکار کردم
مامانمم زورش بهش نمیرسید مامانمو هل میداد و داد میزد سرش
الان من میخوام به بابام بگم مامانم همش میگه به بابات نگو اگه بفهمه دعوا سر چیه تو خونه قیامت میشه اگه هم نگم کسی جلوشو نمیگیره