سلام دوستان
من شخصیتارو با اسم میگم که گیج نشین
من قبلاً با یکی به نام امیر حسین به مدت ۲/۵ سال بودم
اصلا همه چی منو بهم ریخته بود شخصیتمو خورد میکرد خیانت کرد
حتی از رفیق صمیمی خودش (دانیال) پول تیغ زد منم دیگ رسیدم به تهش و ولش کردم
حالا از اونموقعع ۱ سال خورده ای میگذره که کات کردیم
تا چند شب پیش که دوست دانیال
نه دوست امیرحسین
بلکه دوست دانیال اومد گفت میشناسی دوسپسرتو
منم گفتم چی میگی آقا من دوست پسر ندارم گفت امیرحسین میگم
گفتم آها فهمیدم
گفت می دونستی ۱ سال بود همش خیانت میکرد بهت
من نمی دونستم تو کی هستی که بهت بگم
اون از دانیال پول تیغ زد اونم تو بیمارستان
تو رو پیش ما مسخره میکرد و من حقیقتا پیام دادم گفتم شاید هنوز با اون بی ناموس تو رابطه ای جوانیتو حروم این حرومزاده نکنی
منم بهش گفتم اصلا ما کات کردیم و این موضوع رو می دونم
اونم گفت میدونم چه جواهری بودی دست این اشغال و ....
دیگ بحثمون تموم شد تا دو روز پیش
که گفت ببین من نیومده بودم به قصد بد یا اینکه مختو بزنم
اما از اخلاقت خوشم اومده من نه بچه مایه دارم نه چیز دیگه
نه مثل امیرحسین ماشین دارم که دورت بدم نه میتونم همیشه ببرمت رستورانهای لاکچری
من کارگر سادم تا الانم همه چیو راست بهت گفتم
فکر کن من غریبم
میشه دعوتت کنم بیرون باهم آشنا بشیم ؟؟
منم حقیقتا به دوستم همه چیو گفتم
گفت آخه چجور میخوای با کسی که ۲۵ سالشه آس پاسه بری بیرون 😐
حقیقتا من آدمی نیستم که مال طرف برام مهم باش
اون تا الان اخلاق خوبی داشت اما نمی دونم چی درسته چی غلط