پیرو تا پیک قبلیم
که گفتم باهمسرم رفتیم توی خیابون گشت بزنیم
نیم قدم عقب من راه میرفت
و خانما بهم گفتن شکاک نباش
تصمیم گرفتم با خودش مطرح کنم امشب که از سرکار اومد بهش گفتم اون لحظه چقدر ازت ناراحت بودم💔
و موقع خواب بهش گفتم بغلم کن ..
خیلی کودکانه اومد بهم گفت عاطفه تا حالا چند بار برام پیش اومده که مثلا گفتم اگر اون نفرسوم جای عاطفه بود چطور بود و ....تو دقیقا همون لحظه ازم عصبی بود
واقعیت چند تا خانم بی حجاب و خوشتیپ از کنارمون رد شدن همون موقع بود که همسرم عقب مونده
حتما با خودش گفته کاش اینا جای عاطفه بودن
من در ظاهر زن خیلی قوی هستم
ولی دلم شکست ودارم گریه میکنم
من چکار کنم
💔