من یه دوستی دارم که برای داداشم رفتیم خاستگاریش
و اونا ایراد های بنی اسرائیلی میگرفتن😑 و جواب مارو نمیدادن هی
میگفتن باید معاشرت کنیم
بعد از یکی دوماه ما دیگ صبرمون سر اومد گفتیم جواب میخوایم معاشرت نمیکنیم ( داشت محرم میشد ) و اوناهم گفتن نه
الان داداشم با یه دختر دیگ ازدواج کرده یکی دو هفته است
من به اون دختر اولی گفتم حلالم کنه اگ حقی گردنم داره هی میگفت حقی نیست از حرفاش فهمیدم با زبون بی زبونی میگه حلال نمیکنم
منم بهش گفتم خب حلال نمیکنی بگو چیکار کنم حلالم کنی باز گفت حقی نیست و حال نکرد
کاری در حقش نکردم
ولی خب بالاخره رفتیم خاستگاریش بحثش تو خونمون بود و همون بحث ها یه جورایی غیبته دیگ چون اون که تو خونه ما نبود
پشت سرشم چیزی نگفتم گفتم امیدوارم بعدا پشیمون نشه که به داداشم گفت نه
ولی خب بالاخره حرفش تو خونمون بود
حالا من چیکار کنم اگ حقی ازش اومده گردن من از بین بره؟
خودش که حلالم نمیکنه
غیبت هم که نمیشه با پول جبران کرد
دین برای حل این مشکل راه حلی ارائه نداده؟
این چیزی که من دیدم هرچقد بگم حلالم کن و هرکاری بکنم هی میگه حقی نیست😑