امان از مادرشوهرا
اماااااان
پدرشوهرم سه ساله فوت شده نوبتی میرن پیشش میخوابن بعد از غروب آفتاب باید برن
هفته ای یه بار حداقل شوهرم میره
من تنهام
گاهی م با بچه هام باهاش میرم
ماه پیش یه جراحی داشتم
مامانم گفت بیا پیش خودم راحت ترم
خرج مون نیفته خونه ی شما
منم رفتم خونه ی مادرم
هی زنگ میزد خوب شدی نرفتی خونه ی خودتون
منم میگفتم عجله ای ندارم
میدونستم دردش چیه که شوهرم تنها میخوابه فک نمیکردم روش بشه بهم بگه
آخرش گفت آخه فلانی تنها میخوابه
بعد به خاطر اینکه ماشین مون جا پارک نداشت موقع خواب میرفت خونه