یعنی خداوکیلی همیشه آبرو ریزیه🤬
همسایمون اومده بود دم در با بابام کار داشت ، بابامم رفت باهاش حرف زد بعد اومد تو خونه گفت : آقای فلانی (همسایمون) فرمودند که لطفا ساعت سه شب آهنگ نگذارید دخترشون درس و دانشگاه دارن. منث داداشمم داشتیم میخوردین تو آشپزخونه . داداشم داد زد : بهش بگو گوه نخوره با اون قیافش آقای دماغ
و بعدش هرهر میخندید
بعد یهو همون مرده گفت خب بهتره ما از خدمتتون مرخص بشیم😳😳😳
هنوز هر دوتامون تو شوکیم