من از شوهرم راضی نیستم ...کلی پدر فوق العاده ایههههه تمام و کمال یه مدت خیلی جنگیدم با رفتار و عقایدش و ... همش دعوا فوش کتک کاری تا مرز طلاقم رفتم دیدم بچم از دوری پدرش داره دق میکنه میرفت با پدرش بیرون میومد دیگه نمیومد پیش من انقدر جیق میزد میگفت بابام با گریه و زور از بغل باباش میاوردمش
به خاطر دخترم برگشتم و سکوت کردم دیگه نمیکنیم باهاش و فکر میکنم کار درستی کردم الان دخترم خوشحاله