۱۲ هفته باردارم دیروز اصلا حالم خوب نبود سرم گیج میرفت بنده خدا شوهرمم کلا سرکاره
زنگ زد گفتم حالم خوب نیست دخترمم برده بودم کلاس باید میرفتم دنبالش دیگه یکمی آب قند و آبمیوه خوردم حالم بهتر شد دیدم گوشیم شارژ نداره گوشی جا گذاشتم تو خونه زدم به شارژ رفتم دنبال دخترم خونه مامانم سر راه بود گفتم برم یه سر بهش بزنم زود میرم خونه نکنه شوهرم زنگ زده به گوشیم جواب ندادم نگران شده زنگ زده م به مامانم میگه حالش خوب نبود جواب گوشیشو نمیده نگرانم برو بهش سر بزن من سرکارم راهم دوره مامانم میگه زنت اینجا مگه من بیکارم برم سر بزنم به زنت شوهرم گوشیو قطع کرد اصلا انقدر ناراحت شدم مامانم من چرا اینجوریه بخدا من تو خونم بیفتم بمیرما خیال لین زن نیست ادمو کوچیک میکنن